يکي از سران جبهه ملي و از بهترين و مؤمن ترين اعضاي آن بود. هر نوع حرکتي که خلاف اين نظر صورت گيرد، خيانت به جبهه ملي و مخالفت با خواست و اهداف مؤسسين جبهه ملي، که در رأس آنان زنده ياد دکتر محمد مصدق قرار داشت، مي باشد. به گفته حسنين هيکل، روزنامه نگار مشهور مصري، مصدق در تاريخ معاصر ايران فروزانترين ستاره بود و گمان نمي رود حتي امروز پس از مرگش نيز اندکي از فروغ او و صحت افکار و روش و ايده اش کاسته شده باشد. اين بزرگمرد که نخستين معلم فکري اکثر انقلابيون آسيا و آفريقا از جمله عبدالناصر و مرداني چون نکرومه، سوکارنو و بن بلا ... بود، زمان، افکار و انديشه هايش را تغيير نداد و کهولت و بيماري او را به بستر محافظه کاري نينداخت. شکي نيست که تمامي اعضاء جبهه ملي به رهبر جبهه ملي زنده ياد دکتر محمد مصدق اعتقاد داشته و نسبت به او احترام قائل هستند و همه مي دانند که زنده ياد دکتر محمد مصدق در تمام دوران زندگي پيرو يک حکومت مردم سالار بود، بدون اينکه تأکيد بر نوع نظام بخصوصي داشته باشد. چنانچه جبهه ملي از يک نوع نظام مشخص حمايت کند، حال هر نوع نظامي مي خواهد باشد، چه جمهوري و چه پادشاهي، جايگاه سياسي و پايگاه مردمي جبهه ملي تنزل يافته و در انزوا قرار مي گيرد. تغيير نام نشريه جبهه آمريکا از « جبهه ملي ايران» به « جمهوري» يک اشتباه است و لطمه به ماهيت جبهه ملي وارد مي سازد. جبهه ملي بايد در حال حاضر روشي را پيش بگيرد که احزاب ملي، چه جمهوري خواه و چه مشروطه خواه، را در بر گرفته و نقش هماهنگ کننده و رهبري را بعهده بگيرد. دليلي که در آن زمان دکتر مصدق و همراهانش را بفکر تشکيل جبهه ملي انداخت اين بود که به اين نتيجه رسيده بودند که هر کدام از اين گروهها و احزاب به تنهايي نمي توانند، در برآوردن آرمان هاي ملي و کوتاه کردن دست عاملان « شرکت نفت ايران و انگليس» در دخالت به امور کشور، موفق شوند. در سال 57 هم انقلاب از همين راه و طريق صورت گرفت که متأسفانه به خاطر کمبود رهبري قابل چون زنده ياد دکتر مصدق، بدون تعمق و احساس مسئوليت، با کساني همگام شديم که با مليت و ايرانيت دشمني داشتند و از ملي بودن بوئي نبرده بودند. در نتيجه انقلاب به بيراهه کشيده شد و باعث شد که ملت ايران دچار چنين سرنوشت شومي شود. امروز علي رغم اختلافات عقيدتي بايد با ديگر احزاب و گروههاي ملي، صرف نظر از اختلافات گذشته که مربوط به بيش از پنجاه سال مي شود، همبستگي پيدا نموده و آزادي ملت ايران را در رأس هدف هاي خود قرار داد. اعضاء جبهه ملي مي دانند که وقوع انقلاب تنها بخاطر ضعف و اشتباهات رژيم پهلوي نبود. توطئه و نقش دستگاههاي امنيتي و جاسوسي ممالک صنعتي بزرگ دنيا، که تحت نفوذ کمپانيهاي نفتي و کارخانجات اسلحه سازي هستند، را در اين تغيير و تحول نبايد ناديده گرفت. اکثريت کساني که در تظاهرات عليه رژيم گذشته و شخص شاه شرکت کردند از طرفداران و پيروان جبهه ملي بودند، که روي اعتمادي که به جبهه ملي داشتند، بدون اينکه از توطئه هاي پشت پرده با خبر باشند، به خيابان ها کشيده شدند. اين اعتماد و اعتبار بيشتر بخاطر نام دکتر مصدق و خاطره اي بود که از او داشتند. مردم شناختي از خميني و دارودسته اش نداشتند. متأسفانه بسياري از رهبران جبهه ملي آن زمان تنها به يک مورد مي انديشيدند، آنهم برکناري محمدرضا شاه بود. همين خصومت باعث شده بود که آنها نتوانند با بهره گيري از تجربيات گذشته به واقعيت هاي پشت پرده انقلاب توجه کنند و اين پرسشها را مطرح نمايند که: 1- چطور يکباره راديوهاي جاسوسي خارجي از جمله « بي. بي. سي» دايه مهربانتر از مادر شده بودند، در صورتيکه مي دانيم دکتر مصدق با هوش و درايتي که داشت پي به ماهيت آنان برده بود. بهمين خاطر هم بود که خبرگذاري « آسوشيتد پرس» در تاريخ 28/4/1331 اعلام کرد « دکتر مصدق دشمن سرسخت انگليس مي باشد» و يا مجله « نيوزويک» در تاريخ 16/5/1331 نوشت: بقيه در ص 3

آيا جبهه ملي يک حزب است؟ بقيه از ص 1

با توجه به اسامي مؤسسين جبهه ملي و شناختي که نسبت به عقايد سياسي آنان داريم و نيز خواست و هدفي که دکتر محمد مصدق داشت به اين نتيجه مي رسيم که هدف از تشکيل جبهه ملي در آن زمان تأسيس يک حزب و يا سازمان سياسي و يا انجمن نبوده، بلکه هدف، ايجاد همبستگي و هماهنگي فکري در ميان گروه هاي ملي با هر نوع عقيده و اعتقاد و برنامه هاي اقتصادي، بود. تشکيل جبهه ملي و ايجاد اين همبستگي در آن مقطع زماني به جبهه ملي پايگاهي برتر از ديگر احزاب و گروهها داد و مرجعيتي به او تعلق گرفت که بتواند همه گروهها و احزاب ملي را در بر گيرد. براي اينکه کلمه ملي و معناي آن به غلط تعبير نشود بايد عرض کنم عنوان کلمه ملي و يا بهتر بگوييم ملي گرا تنها شامل کساني مي شود که به نکاتي که در زير مي آيد اعتقاد داشته و با تمام وجود در حفظ و حمايت و اجراي آن کوشا باشند. 1- استقلال و تماميت ارضي ايران 2- استقرار حکومت مردم سالار 3- برقراري آزادي هاي فردي و اجتماعي ملت ايران طبق مصوبات اعلاميه بين المللي حقوق بشر سازمان ملل سال 1327 (1948 م.) در حال حاضر ملت ايران در اثر استقرار حکومتي به نام اسلام و جمهوري اسلامي مدت 25 سال است که در وضعي رقت انگيز بسر برده و مدام در حال مبارزه براي رهائي از شرايط ناگوار حاکم در کشور است. تغيير و تحول سياسي و اجتماعي، و جايگزيني يک حکومت مردم سالار و نجات مردم ايران تنها با ايجاد همبستگي تمام احزاب و گروههاي ملي، شخصيت هاي سياسي، جدا از هر نوع عقيده شخصي، سياسي، بخصوص در مورد نوع نظام آينده ايران، انجام پذير مي باشد. تعيين نظام آينده از وظائف و اختيارات ملت ايران است و بايد به او واگذار شود. به همين دليل بايد از هر نوع حرکتي که مي تواند باعث نفاق و مانع از همبستگي گروههاي ملي شود، منجمله عنوان و تأکيد برنوع نظام حکومتي آينده ايران، خودداي نمود. امروز بايد جبهه ملي در اينمورد پيش قدم شده و اين مانع همبستگي را از ميان بردارد. لحظه اي که شاه فقيد احراز پست نخست وزيري را به زنده ياد دکتر شاپور بختيار پيشنهاد نمود نظر وي را نسبت بخودش پرسيد شاپور بختيار چنين گفت: « همانطور که دکتر مصدق مي گفت و مي خواست من هيچوقت در صدد از بين بردن سلطنت نبوده و نخواهم بود.» اظهار نظر شاپور بختيار خود تائيد مجددي است بر اعتقاد دکتر محمد مصدق بنيان گذار و رهبر جبهه ملي ايران و همچنين دکتر شاپور بختيار که